چکیده کتاب ساخت برند در 30 روز اثر سیمون میدلتون
نوشته شده توسط : Elnaz


نکات کلیدی کتاب Build A Brand In 30 Days اثر سیمون میدلتون
• برند شما تصویر محصول یا خدمت شما در ذهن مشتریان است.
• برندهای قوی متقاعدکننده، معتبر و سازگار هستند.
• کسب وکار باید سودمند باشد، اما پول تنها انگیزه شما نیست. اهداف عمیق تر خود را به برند ربط دهید.
• وقتی برندی با نیازها و احساسات مردم سازگاری داشته باشد و با آنها ارتباط برقرار کند، آن را می خرند. برندسازی فرایندی احساسی است. ارزش های شما چهره ای انسانی به کسب وکارتان می بخشد.
• تحلیل ساختاری در فرموله کردن استراتژی برندسازی به شما کمک می کند.
• بازار هدف خود را مشخص کرده و درباره مخاطبان خود بیشتر بیاموزید.
• برای متمایز کردن شرکت خود در ذهن مشتری باید نقاط قوت و ضعف رقبا و همچنین خودتان را بدانید.
• جایگاه سازی، نوع تفکر مردم درباره برند شما نسبت به سایر برندهای مشابه است.
• اگر با کارمندان خود صحبت کنید، به آنها گوش دهید، “آنها را تقویت کرده و به آنها احترام بگذارید“، به سفیران برند شما تبدیل می شوند.

آنچه در این چکیده می آموزید:
1 .برندسازی چیست و چه چیزی نیست؟
2 .چرا برندسازی برای موفقیت کسب وکار مهم است؟
3 .چگونه از فرایندی سیستماتیک برای برقرار کردن ارتباط برند با بازار هدف استفاده کنیم؟

سیمون میدلتون که خود را رهبر برندسازی می نامد با واژگانی شفاف و قابل درک برندسازی را توضیح می دهد و سپس در این راهنمای سیستماتیک، روش برندسازی کاربردی خود را به شما نشان می دهد. اگرچه او برای کارآفرینان و صاحبان مشاغل کوچک مطلب می نویسد، اما فرایند او برای کسب وکارها و شرکت های بزرگ نیز مصداق دارد. مطالب او چنان جذاب و حتی انگیزاننده است که خواندن این راهنما مانند گفتگو با یک دوست شوخ، دانا و دلسوز است. با این وجود، میدلتون مشتاقانه پیشنهاد می کند به مدت یک ماه هر روز یک فعالیت برندسازی متفاوت را در پیش گیرید. اما اگر می خواهید این 30 روز را به 3 ماه یا بیشتر بسط دهید، روش این کار را نیز به شما می گوید. هزینه این کار بسیار کمتر از به خدمت گرفتن کارگزار یا مشاور است. آیجیتالی پیروی از پیشنهادهای میدلتون را به شما پیشنهاد می کند، اگرچه شاید با زمان بندی او برای این فرایند موافق نباشد.

برندسازی اولیه
برای تهیه و اجرای یک استراتژی برندسازی، باید بدانید برندسازی چیست و چه چیزی نیست. برندسازی اغلب با بازاریابی، تبلیغات یا نشان های تجاری اشتباه گرفته می شود. اما برندسازی بخشی از استراتژی بازاریابی یا صرفا شعار تبلیغاتی شما نیست. برند تصویر محصول یا خدمت شما در ذهن مشتریان است. برند همه مفاهیمی است که همه مخاطبان احتمالی درباره شما در ذهن و قلب خود دارند.

جان لیوایز یک فروشگاه بزرگ است. وقتی افرادی که با این برند آشنایی دارند نام آن را می شنوند، آن را به کیفیت، خدمت، ارزش، مشارکت و طبقه متوسط ربط می دهند. اگرچه مشتریان این فروشگاه سوابق مختلفی دارند، همه، مفاهیم یکسانی را از این برند دریافت می کنند. لوگوی شرکت نایک نیز مجموعه ای مشترک از معانی را برمی انگیزد، ازجمله موفقیت، ورزش، مد، کیفیت و … برند نایک جو و هویتی ایجاد کرده که موضوع دیگر فقط محصول نیست.

چرا برند؟
مصرف کنندگان همه تصمیمات خرید را بر پایه تحلیل ویژگی ها و منافع محصول اتخاذ نمی کنند. آنها اغلب بر ارتباط احساسی خود با برند تکیه می کنند. در خریدهای مختلف از اتومبیل گرفته تا یک فنجان قهوه، ارتباط با برند و مجموعه ای از معانی، سمت و سوی تصمیمات خرید آنها را مشخص کرده و آنها را به مشتریان دائمی تبدیل می کند. بدون برند، محصول شما فقط یک کالای بی هویت است. مردم مشتری برند شما می شوند زیرا به نحوی با نیازها و احساسات آنها سازگار است.

با در نظر گرفتن دو برند مورد علاقه خود، معنی عمیق تری برای مفهوم برندسازی بیابید. پنج دلیل خود برای متمایز دانستن معانی آنها را مشخص کنید. سپس فهرستی از معانی برند شرکت خود تهیه کنید. برندهای قوی ویژگی های مشخص و یکسانی دارند. برای مثال متقاعدکننده، معتبر و مرتبط هستند. اعضای بازار هدف، چه گروهی در همسایگی شما باشند و چه یک موسسه ملی، برند را می شناسند و آن را به معانی مشابه ربط می دهند. آنها نام برند، لوگو و شعار آن را به خاطر می سپارند. کسب وکاری که بر برندسازی کار کرده است نیازی ندارد مدام خود را تشریح کند.
قدرت تنها مشخص های نیست که تصویر برند را مشخص می کند. شاید عموم مردم برند شما را بشناسند و درک کنند، اما با این وجود برند هنوز معانی منفی را برانگیزد. کره شمالی و جنوبی را در نظر بگیرید. شاید درک یکسانی از هر دو داشته باشید، اما احتمالا تصویر شما از کره جنوبی مثبت تر است. شاید مردم درباره برندهایی با تصاویر منفی صحبت کنند، اما آن برندها از خریدهای مجدد کمی برخوردار هستند و تبلیغات آنها بی نتیجه است. اما وقتی برندی تصویری مثبت دارد، مردم سخاوتمندانه درباره آن هیاهو راه می اندازند، آن را به دوستان و همکاران خود پیشنهاد می دهند و خرید خود و بازخوردهای مثبت را تکرار می کنند.

هدف و استراتژی
شاید پول به شما انگیزه دهد تا کسب وکاری راه بیندازید اما قدرت آن با قدرت هدف قابل مقایسه نیست. معنای عمیق کسب وکارتان را بیابید که انرژی بخش ادامه راه است و آن را مبنای برندسازی خود قرار دهید. مردم به برندهایی پاسخ می دهند که به جنبه های انسانی توجه می کنند.

برقراری رابطه با احساسات خود و شناختن اهداف در ایجاد برند به شما کمک می کند. برندسازی یک فرایند احساسی است، اما اداره کسب وکار فقط به احساسات مربوط نمی شود. استراتژی نیز نقش مهمی ایفا می کند. وقتی همه چیز در حال پیشروی است و به موانع برمی خورید، یک استراتژی خوب مانند قطب نما عمل می کند. استراتژی هدف نهایی شما را تعیین می کند. استراتژی را با تاکتیک اشتباه نگیرید، تاکتیک ها روش هایی هستند که برای دستیابی به نتایج مورد نظر به کار می بندید.

استراتژی باید به مهارت هایی که دارید یا می توانید ایجاد کنید و اینکه چه کارهایی را باید به منابع بیرونی محول کرده یا واگذار کنید، توجه کند. برای مثال، وقتی در حال لذت بردن از ردیف کردن کتاب ها در کتابخانه هستید، شاید مهارت های طراحی لازم برای چیدن یک کتابخانه جذاب را نداشته باشید. در این حالت، می توانید کتابدار خود باشید اما کارمندی خالق را برای چیدن کتاب ها استخدام کنید.

تحلیل ساختاری
تحلیل ساختاری به شما کمک می کند تا مبانی استراتژی برند را تعیین کرده و ویژگی های کسب وکار خود که قابلیت تبدیل شدن به برند دارند را بشناسید. جدولی با 4 ستون و 8 سطر تهیه کنید. برای مثال، فرض کنیم می خواهید یک کافی شاپ تأسیس کنید. عنوان هر یک از 4 ستون را به یکی از جنبه های این موضوع مثل مکان، شیوه، نوع مشتریان و موارد مورد تاکید کسب وکار اختصاص دهید. در هر یک از 8 سطر گزینه های ممکن برای هر یک از عناوین را بنویسید.

برای مثال، زیر عنوان مکان می توانید گزینه های مرکز خرید، درون شهر، محله تجاری، جاده، اتومبیل سیار، اردوی دانشگاه، روستا و ساحل را لحاظ کنید. وقتی جدول را کامل می کنید همه جایگزین های مختلف را در نظر بگیرید. مشخص کنید کدام یک ایده اصلی شما را تقویت می کند، امکانات جدیدی ارائه کرده یا از نظر احساسی با شما ارتباط برقرار می کند. ترکیبی از گزینه هایی که می خواهید در آینده گسترش دهید را مشخص کنید. ارزش های شما چهرهای انسانی به کسب وکار شما می بخشد. با این وجود، برچسب درستکاری یا معتبر بودن به خود زدن چندان این معنی را منتقل نمی کند، زیرا چنین ارزش هایی معنای بسیار گسترده ای دارند و همه چنین کسب وکارها ادعاهایی می کنند.

برای تعریف ارزش های پرمعنی برای برند خود، جدول تحلیل ساختاری جدیدی به اندازه دلخواه تهیه کرده و در هر خانه ارزشی که برایتان مهم است را بنویسید. قابلیت به کارگیری هر ارزش در برند خود را تحلیل کنید تا واقعی، متقاعدکننده، معنیدار از نظر مصرف کنندگان، منحصربه فرد برای کسب وکار شما باشد و به راحتی ارتباط برقرار کند. از خود بپرسید که آیا حاضرید برای حمایت از این ارزش مبارزه کنید.

رقبای خود را بشناسید
هر محصول یا خدمتی رقبایی دارد. از این موضوع نترسید، بلکه دانا باشید. رقبای محلی، ملی و بین المللی خود را ارزیابی کنید. به نقاط قوت آنها توجه کنید و فکر کنید چگونه می توانید تجربه بهتری از برند خود ایجاد کنید. به دنبال عناصری باشید که مصرف کنندگان آنها را مختص برند رقیب می دانند و تفاوت های برند خود را مشخص کنید.

بازار خود را بشناسید
بازار هدف خود را مشخص کنید. به یاد داشته باشید که نمی توانید برای همگان همه چیز باشید. تلاش برای خشنودسازی همه باعث عدم تشخص و تمرکز برند می شود. مشتریانی که مورد هدف شما نیستند را مشخص کنید. برای مثال، اگر مهمان خانه ای با تخت و صبحانه را اداره می کنید، احتمالا متقاضی مشتریانی نیستید که خدمات 24 ساعته مطالبه می کنند، اصرار دارند حیوان خانگی خود را در اتاق نگه دارند یا تلویزیون می خواهند.
برند خود را تحلیل کنید
تمرینی که نام استعاری آن “عنکبوت 6 پا” است به شما کمک می کند برند خود را بهتر تحلیل کنید. دایره ای در وسط یک صفحه کاغذ بزرگ بکشید و 6 شعاع برای آن رسم کنید. هر شعاع را با پاسخ دادن به این سؤالات کامل کنید:

• محصول/مزیت: محصول یا خدمت شما چیست؟ چگونه به مشتریان نفع می رساند؟
• جایگاه مطلوب: ادراک مشتریان از برند شما در مقایسه با برند رقبا چیست؟
• شیوه: برند شما چگونه با مشتریان ارتباط برقرار کرده و با آنها تعامل می کند؟
• مأموریت: هدف محصول یا خدمت شما چیست؟
• چشم انداز آینده: می خواهید در بلندمدت به چه جایگاهی برسید؟
• ارزش ها: ارزش های شرکت شما چیست؟ تحلیل ساختاری شما چه ارزش هایی را برجسته می کند؟

جایگاه سازی
جایگاه سازی مربوط به فضایی است که برند شما در قلب ها و اذهان مخاطبان در مقایسه با برندهای رقبا ایجاد می کند. فرض کنید صاحب یک دوچرخه فروشی هستید که دوچرخه های گران قیمت می فروشد. در انتهای خیابان یک فروشگاه ورزشی وجود دارد که دوچرخه و سایر لوازم ورزشی می فروشد. به جای اینکه آن فروشگاه را به چشم رقیبی ببینید که کسب وکار شما را کساد کرده است، جایگاه فروشگاه خود را با توجه به آن مشخص کنید. شما کالاهای گران قیمت دارید درحالیکه او کالاهای تقلبی می فروشد. کارکنان شما دانش تخصصی دارند، اما کارمندان آن فروشگاه کارمندانی معمولی هستند. مشتریان شما دوچرخه سواران حرفه ای هستند نه کسانی که می خواهند تعطیلات آخر هفته را دوچرخه سواری کنند.

یک بیانیه جایگاه سازی دقیق برای استفاده در داخل شرکت تهیه کنید که نقاط قوت برند و اهداف شما را تشریح کند. روش هایی که می توانید از آنها برای دستیابی به این اهداف استفاده کنید و معنی برند خود برای مشتریان را مشخص کنید. در آگهی های تبلیغاتی خود یک خط را به جایگاه سازی اختصاص دهید تا تصویر برند را مانند شعار تبلیغاتی خود شفاف کنید، مثل شعار نایک “فقط انجامش بده”. شعار تبلیغاتی باید کوتاه، ساده و معتبر باشد. از جناس ساختن و زبان های خارجی اجتناب کنید.
چندین ترکیب از واژگان را بنویسید، آنها را از نظر املاء و دستور زبان بررسی کرده و قبل از تصمیم گیری آنها را روی مخاطبان نمونه امتحان کنید.

اصول تبلیغات
بازاریابی و تبلیغات نمی توانند جایگزین یکدیگر شوند. بازاریابی شامل فعالیت هایی است که محصول یا خدمت شما را به بازار می آورد. تبلیغات فضایی است که در رسانه ها برای تملک آن پول می دهید. وقتی آگهی چاپی، آگهی رادیویی یا آگهی تلویزیونی تهیه می کنید، پیام را کنترل می کنید. ارتباطات رسانه ای واژهای گسترده است که اغلب فعالیت های روابط عمومی را نیز در بر می گیرد. ممکن است برای روابط عمومی هزینه ای نپردازید، اما پیام آن را نیز کنترل نمی کنید. با این وجود، چاپ داستانی در مطبوعات از تبلیغات پولی معتبرتر است.

نشریات، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و همچنین وبسایت ها برای تأمین محتوا به خروجی مطبوعات و پیام های اطلاع رسانی متکی هستند. یک پیام اطلاع رسانی که آن را از طریق ایمیل ارسال می کنید شامل موارد زیر است:

• نامه ای کوتاه که محصول را معرفی می کند.
• توضیحاتی درباره محصول یا ویژگی یا فعالیت اخیر آن که ارزش خبری دارد.
• جزئیات سوابق، از جمله چندین عکس با کیفیت.
• اطلاعات کامل تماس با شما.

برای چاپ آگهی در مطبوعات، موضوع اصلی را در سه یا چهار واژه در عنوان بگنجانید، نکته مهم پیام خود را در بند کوتاه اول بگنجانید و سپس عناصر مرتبط دیگر را به آن اضافه کنید. تقریبا هیچکس همه متن آگهی های درج شده در مطبوعات را نمی خواند. بنابراین، اطلاعات لازم را در ابتدی آگهی درج کنید.

خلق آگهی
خلق آگهی های موثر مهارتی است که اغلب صاحبان کسب وکارهای کوچک از کمبود آن رنج می برند. شناخت دام هایی که باید از آنها اجتناب کنید به شما کمک می کند تا بودجه خود را موثرتر خرج کنید. برای مشخص کردن هدف اصلی تبلیغات، باید بدانید که می خواهید اطلاع رسانی کنید، فروش ایجاد کنید یا جایگاه خود را شفاف کنید. مخاطبان هدف خود را به وضوح مشخص کنید. حوزه جغرافیایی محل سکونت آنها و همچنین اولویت هایشان برای محصولات و خدمات را مشخص کنید. ببینید بیشتر از چه رسانه ای استفاده می کنند و مکان هایی تبلیغاتی خریداری کنید که با موقعیت مکانی و علایق آنها سازگار است. شاید مایل باشید با افراد حرفه ای در زمینه تبلیغات قرارداد ببندید تا آگهی شما را نوشته و طراحی کنند یا رسانه لازم را برایتان خریداری کنند.
حضور در وب ضروری است. وبسایت برند شما باید از نظر دیداری جذاب، قابل دسترسی، آموزنده، متقاعدکننده، جدید، تعاملی و بهتر از وبسایت رقبا باشد.

فرض کنید برند خود را در وب سایت های دیگر و بازارهای آنلاین نمایش می دهید. روش سئو و بهینه سازی موتورهای جستجو را مطالعه کنید تا روش دستکاری وب سایت خود و کسب رتبه بالاتر در نتایج جستجوی آنلاین را یاد بگیرید. از طریق سایت های شبکه سازی در رسانه های اجتماعی حضور داشته باشید.

تصویر، درون و برون
هر کاری که انجام می دهید یا تصویر برند شما را تقویت کرده یا اثر منفی دارد. شما از طریق ابزار مختلفی با مشتریان ارتباط برقرار می کنید که نقاط تماس نامیده می شوند و باعث می شود مردم احساس مثبتی نسبت به شما داشته باشند، یا احساس کنند تجربه ای ناخوشایند دارند و برعکس این مورد اتفاق افتد. به نحوه اقدامات برند خود در ارتباطات عمومی، تجربه آنلاین، بسته بندی، نمایندگی ها، پیگیری و رسیدگی به شکایات امتیاز بدهید.

شما مایلید که کارمندان هنگام معرفی برند حامیان پرشور آن باشند، بنابراین ایجاد ارتباط موثر با آنها اهمیتی مانند ایجاد ارتباط با مشتریان دارد. از 4 دستورالعمل زیر برای تقویت تیم خود استفاده کنید تا از استراتژی برند شرکت شما حمایت کنند:

1 .صحبت: با حسن نیت و اشتیاق با کارمندان خود ارتباط برقرار کنید.
2 .شنیدن: به افکار و احساسات کارمندان خود توجه کرده و در پی کشف آنها باشید.
3 .تقویت: بگذارید کارمندان بدانند برندتان چه مفهومی برای شما دارد.
4 .احترام: همواره به ایده ها و احساسات کارمندان احترام بگذارید.


منبع:

https://aigitali.com/build-a-brand-in-30-days-ebook/





:: بازدید از این مطلب : 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: